از روز غدیر و شادی اش یادی کن
ای دل ز ولایت علی شادی کن
احساس غرور و فخر و آزادی کن
با دسته گلی پر از درود و صلوات
از روز غدیر و شادی اش یادی کن
ای دل ز ولایت علی شادی کن
احساس غرور و فخر و آزادی کن
با دسته گلی پر از درود و صلوات
از روز غدیر و شادی اش یادی کن
آیه
وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ غافر، 60
ترجمه
پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا(دعای) شما را اجابت کنم، کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می شوند.
تفسیر
از آنجا که در آیات گذشته تهدیداتی نسبت به افراد بی ایمان و متکبر و مغرور آمده بود، در این آیات آن را با لطف و مهربانی می آمیزد، و آغوش رحمتش را به روی توبه کنندگان می گشاید، نخست می گوید: پروردگار شما گفته است که مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ).
بسیاری از مفسران دعا و خواندن را در اینجا به همان معنی معروفش تفسیر کرده اند، و جمله «أَسْتَجِبْ لَکمْ» و همچنین روایات متعددی که در ذیل این آیه در زمینه دعا و ثواب های آن آمده است…نیز شاهد همین معنی است. در حالی که بعضی دیگر به پیروی از ابن عباس مفسر معروف احتمال داده اند که دعا در اینجا به معنی توحید و عبادت پروردگار است، یعنی مرا بپرستید و به وحدانیتم اقرار کنید ولی ظاهر همان تفسیر اول است.
به هر حال از آیه فوق چند نکته استفاده می شود:
سروده طوطی طبعم ترانه ی شادی
کشیده پر ز قفس در سرای آزادی
رسیده مژده ی پیک صبا به خلوت دل
که عنقریب دمد روح اندر این وادی
کنید مجلس جشن و سرور بر سر پا
به یمن ماه حجازی علیٌّ الهادی
جهان به نیمه ذیحجه گشته نورانی
به نور مهر دهم شاه ملک ایجادی
ز روی اوست خجل آفتاب و ماه و منیر
از او ثوابت و سیار جسته امدادی
نهاد پا چو در این خاکدان به خدمت او
شدند ملک و ملک بهر کسب ارشادی
بداد عالم ناسوت را به یمن قدوم
به خاص و عام و خلایق ثبات و بنیادی
به جن و انس خدایش نموده تا صف حشر
دلیل محکم راه و معلم و هادی
سزد که از شعف و شور بر محمد و آل
گشوده لب به درود این سرود آزادی
حیات مرغ دل ما به آب و دانه ی اوست
گرفته رشته ی مهرش چو دام صیادی
صبا سلام رهائی رسان به تربت او
که مرغ دل به هوایش گریخت از شادی
(اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهرضائی)
در اين موضع، سعى امام (ع) بر اين بود كه از راههاى مختلف و در برابر افراد و قشرهاى گوناگون، موضع بر حق خود را تبيين و تثبيت نمايد و به آنان بفهماند كه شرايط جانشينى از پيامبر (ص) و رهبرى و پيشوايى امت اسلامى تنها در وجود او جمع است و ديگران فاقد آن شرايط و نيازمند آن حضرت هستند. اينك نمونههايى از اين موضع:
1ـ در برابر شخص خليفه
متوكل در جمعى كه امام هادى (ع) نيز حضور داشت از «على بن جهم» از بهترين شاعران پرسيد . وى، برخى از شعراى دوران جاهليت و اسلام را بر شمرد، ولى متوكل توجهى نكرد. سپس متوجه امام هادى (ع) شد و همان پرسش را از حضرت كرد. امام (ع) فرمود: «حمانى» (1) آنجا كه میگويد:
تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب
چه اختلاف بزرگی، کجا به هم برسیم…