بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
آیه
وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ غافر، 60
ترجمه
پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا(دعای) شما را اجابت کنم، کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می شوند.
تفسیر
از آنجا که در آیات گذشته تهدیداتی نسبت به افراد بی ایمان و متکبر و مغرور آمده بود، در این آیات آن را با لطف و مهربانی می آمیزد، و آغوش رحمتش را به روی توبه کنندگان می گشاید، نخست می گوید: پروردگار شما گفته است که مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ).
بسیاری از مفسران دعا و خواندن را در اینجا به همان معنی معروفش تفسیر کرده اند، و جمله «أَسْتَجِبْ لَکمْ» و همچنین روایات متعددی که در ذیل این آیه در زمینه دعا و ثواب های آن آمده است…نیز شاهد همین معنی است. در حالی که بعضی دیگر به پیروی از ابن عباس مفسر معروف احتمال داده اند که دعا در اینجا به معنی توحید و عبادت پروردگار است، یعنی مرا بپرستید و به وحدانیتم اقرار کنید ولی ظاهر همان تفسیر اول است.
به هر حال از آیه فوق چند نکته استفاده می شود:
1-دعا کردن محبوب الهی و خواست خود او است.
2-بعد از دعا وعده اجابت داده شده است، ولی می دانیم این وعده وعده ای است مشروط، و نه مطلق، دعائی به هدف اجابت می رسد که شرائط لازم در دعا و دعا کننده و مطلبی که مورد تقاضا است جمع باشد، و ما این موضوع را به ضمیمه فلسفه نیایش و دعا و مفهوم واقعی آن در ذیل آیه 186 سوره بقره به طور مشروح بیان کرده ایم و نیاز به تکرار نیست[1].
3- دعا خود یک نوع عبادت است، چرا که در ذیل آیه واژه عبادت بر آن اطلاق شده. و در ذیل آیه تهدید شدیدی نسبت به کسانی که از دعا کردن ابا دارند کرده، می گوید: کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ می شوند(إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ)[2].
اهمیت دعا و شرایط استجابت
روایات متعددی که از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سایر پیشوایان بزرگ علیهم السلام نقل شده اهمیت دعا را کاملا روشن می سازد:
1-در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است: «الدعاء هو العبادة؛ دعا عبادت است.» [3]
2-در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: یکی از یارانش سؤال کرد «ما تقول فی رجلین دخلا المسجد جمیعا کان احدهما اکثر صلاة، و الآخر دعاء فایهما افضل؟ قال کل حسن؛ چه می فرمایی در باره دو نفر که هر دو وارد مسجد شدند یکی نماز بیشتری بجا آورد، و دیگری دعای بیشتری، کدامیک از این دو افضلند؟ فرمود: هر دو خوبند.» سؤال کننده مجددا عرض کرد: «قد علمت، و لکن ایهما افضل؟؛ می دانم هر دو خوبند ولی کدامیک افضل است.» امام فرمود: «اکثرهما دعاء، اما تسمع قول اللَّه تعالی ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ؛ آن کس که بیشتر دعا می کند افضل است، مگر سخن خداوند متعال را نشنیده ای که می فرماید: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ…» سپس افزود «هی العبادة الکبری؛ دعا عبادت بزرگ است.»[4]
3-در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام نقل شده است که در جواب این سؤال که کدام عبادت افضل است؟ فرمود: «ما من شی ء افضل عند اللَّه من ان یسئل و یطلب مما عنده، و ما احد ابغض الی اللَّه عز و جل ممن یستکبر عن عبادته، و لا یسئل ما عنده؛ چیزی نزد خدا افضل از این نیست که از او تقاضا کنند و از آنچه نزد او است بخواهند، و هیچکس مبغوض تر و منفورتر نزد خداوند از کسانی که از عبادت او تکبر می ورزند و از مواهب او تقاضا نمی کنند نیست»![5]
4-در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: مقاماتی نزد خداوند است که راه وصول به آن تنها دعاست:
«ان عند اللَّه عز و جل منزلة لا تنال الا بمسالة، و لو ان عبدا سد فاه و لم یسئل لم یعط شیئا، فاسئل تعط، انه لیس من باب یقرع الا یوشک ان یفتح لصاحبه!؛ نزد خدا مقامی است که جز با دعا و تقاضا نمی توان به آن رسید، و اگر بنده ای دهان خود را از دعا فرو بندد و چیزی تقاضا نکند چیزی به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا که هر دری را بکوبید و اصرار کنید سرانجام گشوده خواهد شد.» [6]
5-در بعضی از روایات دعا کردن حتی از تلاوت قرآن هم افضل شمرده شده، چنان که از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «الدعاء افضل من قراءة القران» [7] در یک تحلیل کوتاه می توان به عمق مفاد این احادیث رسید، زیرا دعا از یک سو انسان را به شناخت پروردگار(معرفة اللَّه) که برترین سرمایه هر انسان است دعوت می کند. و از سوی دیگر سبب می شود که خود را نیازمند او ببیند و در برابرش خضوع کند، و از مرکب غرور و کبر که سرچشمه انواع بدبختی ها و مجادله در آیات اللَّه است فرود آید، و برای خود در برابر ذات پاک او موجودیتی قائل نشود. از سوی سوم نعمتها را از او ببیند، و به او عشق ورزد، و رابطه عاطفی او از این طریق با ساحت مقدسش محکم گردد. از سوی چهارم چون خود را نیازمند و مرهون نعمتهای خدا می بیند موظف به اطاعت فرمانش می شمرد.
از سوی پنجم چون می داند استجابت این دعا بی قید و شرط نیست، بلکه خلوص نیت و صفای دل و توبه از گناه و بر آوردن حاجات نیازمندان و دوستان از شرائط آن است خودسازی می کند و در طریق تربیت خویشتن گام بر می دارد.
از سوی ششم دعا به او اعتماد به نفس می دهد، و از یاس و نومیدی باز می دارد، و به تلاش و کوشش بیشتر دعوت می کند[8].
نکته مهمی که در پایان این بحث فشرده لازم است یاد آوری شود اینکه دعا طبق روایات اسلامی مخصوص مواردی است که تلاش ها و کوشش های انسان اثری نبخشد، و یا به تعبیر دیگر آنچه انسان در توان دارد انجام دهد، و بقیه را از خدا بخواهد. بنابر این اگر انسان دعا را جانشین تلاش و کوشش کند قطعا مستجاب نخواهد شد. لذا در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم: «اربعة لا تستجاب لهم دعوة: رجل جالس فی بیته یقول: اللهم ارزقنی، فیقال له ا لم آمرک بالطلب؟و رجل کانت له امراة فدعا علیها، فیقال له: ا لم اجعل امرها الیک؟و رجل کان له مال فافسده، فیقول: اللهم ارزقنی، فیقال له: ا لم امرک بالاقتصاد؟ ا لم آمرک بالاصلاح؟و رجل کان له مال فادانه بغیر بینة، فیقال له: ا لم آمرک بالشهادة ؟!
چهار گروهند که دعای آنها مستجاب نمی شود:
کسی که در خانه خود نشسته و می گوید: خداوندا! مرا روزی ده، به او گفته می شود: آیا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم؟و کسی که همسری دارد (که دائما او را ناراحت می کند) و او دعا می کند که او از دستش خلاص شود، به او گفته می شود: مگر حق طلاق را به تو ندادم؟
و کسی که اموالی داشته و آن را بیهوده تلف کرده، می گوید: خداوندا! به من روزی مرحمت کن، اما به او گفته می شود: مگر دستور اقتصاد و میانه روی به تو ندادم؟ مگر دستور اصلاح مال به تو ندادم؟و کسی که مالی داشته و بدون شاهد و گواه به دیگری وام داده، (اما وام گیرنده منکر شده، او دعا می کند خداوندا قلبش را نرم کن، و وادار به اداء دین فرما) به او گفته می شود: مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن شاهد و گواه بگیر؟»[9] روشن است در تمام این موارد انسان تلاش و تدبیر لازم را به خرج نداده و گرفتار پیامدهای آن شده، و در برابر این تقصیر و کوتاهی و ترک تلاش دعای او مستجاب نخواهد شد.
و از اینجا یکی از علل عدم استجابت بسیاری از دعاها روشن می شود، چرا که گروهی از مردم می خواهند دست از تلاش لازم بردارند، و به دعا پناه برند، چنین دعاهایی مستجاب نمی گردد، این یک سنت الهی است.
البته عدم استجابت بعضی از دعاها علل و عوامل دیگری نیز دارد، از جمله اینکه بسیار می شود که انسان در تشخیص مصالح و مفاسد خود به اشتباه می افتد، گاه با تمام وجودش مطلبی را از خدا می خواهد که به هیچوجه صلاح او نیست، حتی ممکن است خود او بعدا واقف به چنین امری بشود، این درست به این می ماند که گاهی بیمار یا کودک غذاهای رنگینی از پرستاران خود می طلبد که اگر به خواسته او عمل کنند بیماریش افزون می شود، و یا حتی جان او را به خطر می افکند، در اینگونه موارد خداوند رحیم و مهربان دعا را مستجاب نمی کند و برای آخرت او ذخیره می سازد. به علاوه استجابت دعا شرائطی دارد که در آیات قرآن و روایات اسلامی آمده است، و در جلد اول همین تفسیر مشروحا از آن بحث کرده ایم(سوره بقره، آیه 186).
موانع استجابت دعا
در بعضی از روایات گناهان متعددی به عنوان موانع استجابت دعا ذکر شده از جمله سوء نیت، نفاق، تاخیر نماز از وقت، بدزبانی، غذای حرام، و ترک صدقه و انفاق در راه خدا است. [10]
این سخن را با حدیثی پر معنی از امام صادق علیه السلام پایان می دهیم: مرحوم طبرسی در احتجاج از آن حضرت چنین نقل می کند: «انه سئل ا لیس یقول اللَّه ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ؟ و قد نری المضطر یدعوه و لا یجاب له، و المظلوم یستنصره علی عدوه فلا ینصره، قال ویحک! ما یدعوه احد الا استجاب له، اما الظالم فدعاؤه مردود الی ان یتوب، و اما المحق فاذا دعا استجاب له و صرف عنه البلاء من حیث لا یعلمه، او ادخر له ثوابا جزیلا لیوم حاجته الیه، و ان لم یکن الامر الذی سئل العبد خیرا له ان اعطاه امسک عنه؛ از آن حضرت سؤال کردند آیا خداوند نمی فرماید دعا کنید تا برای شما اجابت کنم؟ در حالی که افراد مضطری را می بینیم که دعا می کنند و به اجابت نمی رسد، و مظلومانی را می بینیم که از خدا پیروزی بر دشمن می طلبند ولی آنها را یاری نمی کند.
امام فرمود: وای بر تو! هیچکس او را نمی خواند مگر اینکه اجابت می کند، اما ظالم دعای او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حق هنگامی که دعا کند اجابت می فرماید و بلا را از او برطرف می سازد به طوری که گاه خود او نمی داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانی برای روز نیازش به آن (روز قیامت) ذخیره می کند، و هر گاه چیزی را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد خودداری می فرماید.» [11]
منابع:
[1] تفسير نمونه،ج1، ص 638- 647
[2] داخر از ماده دخور به معنى ذلت و خوارى است، اين ذلت و خوارى كيفر آن تكبر و خود برتربينى مىباشد
[3] مجمع البيان، جلد 8 صفحه 528
[4] همان،ص 529
[5] كافى جلد 2 باب فضل الدعاء و الحث عليه صفحه 338
[6] همان
[7] مكارم الاخلاق، طبق نقل الميزان، جلد2، ص 34(ذيل آيه 186 بقره)
[8] در مورد دعا و فلسفه و شرائط آن در مجلدات ديگر تفسير نمونه از جمله جلد 15 صفحه 172 ذيل آيه 77 سوره فرقان، و جلد 6 صفحه 209، و به طور مشروحتر در جلد اول صفحه 638 بحث شده است
[9] اصول كافى جلد دوم باب من لا يستجاب له دعوة حديث 2
[10] معانى الاخبار(طبق نقل تفسير نور الثقلين جلد 4 صفحه 534 و اصول كافى)
[11] تفسير صافى ذيل آيات مورد بحث