فلسفه حجاب
فلسفه حجاب
یکی از نکات اساسی که زمینهای برای عمل به احکام است شناخت جایگاه هرچیز در نظام هستی است. البته در نظامی که خداوند متعال در جای جای آن دیده میشود و ارتباط اشیا و اعمال با خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور، بسیاری از مشکلات زندگی بشر حل میشود. «حق» به عنوان زیباترین و پسندیدهترین واژه آفرینش در تمامی ادیان و جوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است و حقوق و ادای آنها فراتر از زمانها و مکانها واشخاص و ادیان است.
در واقع هر فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران حساسیت نشان میدهد واین مطلب، حق و حقوق را فرازمانی و فرامکانی میکند. برخی از اندیشهگران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حقالله است و در اینباره میگویند: «حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد و نه مال شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش میباشد. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد شد، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حقالله مطرح است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
از اینکه قرآن میگوید: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم میشود عصمت زن حقالله است.»پر واضح است که آدمی نمیتواند حقوق الهی را کاملا ادا کند ولی با انجام برخی کارها میتواند رضایت الهی را به دست آورد. حضرت رسول(ص) میفرمایند: «حقوق خداوند متعال بزرگتر از آن است که توسط بندگان ادا شود و نعمتهای خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید» و حضرت علی(ع) میفرماید: «خداوند بر بندگان حقی قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.» اگرچه حق خدا بزرگ است و قابل ادا نیست ولی ادای وظایف و اطاعت از خداوند متعال به نوعی ادای حق محسوب میشود. حجاب که امر خداست و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروری دین آن را واجب کرده است باید حفظ شود.
حفظ این واجب الهی اطاعت از اوست و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و… این حق و حد الهی را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت واطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب میتوانند اطاعت را که روح و پیام اصلی عبادات بشر است اثبات کنند و در زمره اطاعتکنندگان الهی قرار گیرند. بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسانهای پاک و برجسته میپرورانند، دارای حرمت واحترام ویژهای میباشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند.
مفسران واندیشهگران بر این باور هستند که «قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید، میفرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر میکند که: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین، یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.»
با اندکی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونهای صریح میبینیم و مییابیم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یکی از فلسفههای حجاب است براستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالا رفته و قرآن را که آئیننامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پی برده و میفهمد بدحجابی و بیحجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است.
خداوند در آیه ۳۱ سوره نور حکم حجاب را به گونهای صریح و آشکارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافتهای خاصی که در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذکر میکند تا نامحرمها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است که زینتها و زیباییهای زنان در مقابل نامحرم آشکار نشود، تا آنها مورد توجه نگاههای ناپاک قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد. در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح میشود: «ای پیامبر به زنان ودخترانت و زنان مومن بگو، پوشش خود را بر خود فرو پوشند.
این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.» (احزاب، آیه ۵۹) در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی که همسر مردان مومن هستند از دیگر زنان جامعه آن روز جدا میشوند و حکم حجاب برای این زنان محترم آورده میشود. از ظاهر آیه میتوان دریافت که حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والاست که باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان کفار مورد اذیت و آزار قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.